صفحه نخست
طنز
ترجمه
باشگاه طنز پردازان جوان
طرح
چند رسانهای
تازه ترین
روز زن مباچَک
قسمت آخر
این حکایت: رایحه عدالت
یک شغل نون و آب دار
تو یه گرگی و من بره
آقای صداوسیما به خودت بیا!
تحلیل بیوگرافیهای فاخر فضای مجازی
دیوید سداریس - استنداپ در Carnegie Hall
Irma la Douce - Billy Wilder
قسمت ۴۲۴ -- ریزپلاتهای کمدی ۴۵
ساین فلد - فصل دوم
تکذیب نامه
کودک همسری
این متن افتضاحه!
دانای کل در سینما
پیرزن فحش نیست آقای روزنامه!
مطالب مرتبط با
طیبه رسولزاده
روزی که مارکس گریه کرد
تخم مرغ نخور، جوجه بزن
به چه بهانههایی شوهرمان را بکُشیم
قرعهکش دقت کن
عاشقم شو ولی بامن راه بیا
جوابیهای به همه دههها و هر چی که هست
به ضامنم دست نزن
چی صدا کنم تو رو؟
همسایه خوب همسایه مرده است
عزت زیاد
مطبوعات وزین اینترنت حجیم
شیر بخورم یا خجالت
برای اولین بار تو ۱۸ سالگی همچین تجربهای رو پشت سر میذاشتم. اون روزا نمیتونستی به کسی بگی قراره با یکی آشنا بشی ...
عشق است و آتش و دود
این روزها بحث کشیدن و نکشیدن قلیان بسیار اهمیت پیدا کرده و مخالفان و منتقدانی دارد. این منتقدان همان موافقانند که رویشان نمیشود بگویند که از کشیدن قلیان لذت بردهاند ...
مردان به شدت ونوسی
دوره و زمونه طوری شده که حمایت از حقوق زنان به یه کالای لوکس تبدیل شده ...
بیمار به محل درد باز میگردد
مطب دکتر پر بود از خانمهای ریز و درشت. هر کدام پی درمان قطعی بیماریشان میگشتند اما ...
زن دوم ِ همسایه رو بهرویی
ما یه همسایه داشتیم که یه مرد سیبیل کلفت بود با یه لباس همیشه چرک و به هم ریخته. صاحبِ خونه زنش بود ...
چاکر آق طیبم هستیم
... وقتی در بدو ورود من را به مادرم معرفی کردند، گفت به به پسردار شدم؟ و حتی تا 10، 15 سالگی زیربار نمیرفت که من دخترم ...
زود جوین شو تا بر نداشتم
طیبه رسولزاده هستم ...
اَه، باز آمد
... درست است ما دهه شصتیها را با نالههای شبانهروزمان میشناسید ولی بگذارید در چند مورد فقط مدارس دوران خودمان را با مدارس امروزی مقایسه کنیم ...
ناجی ِ یوزهای ایرانی
چون تا یک حسرت ملی پنجاه یوز بیشتر باقی نمانده بود تصمیم گرفتم کاری انجام دهم ...
بیشتر
در حال بارگذاری...