هوا آلوده و مبهم، زمین سرد
زمین را کرده گویی آسمان طرد
دل شهر از هوای برف مملو
در آمد ابر هم انگار تو زرد
دهد در هر خیابان دود جولان
نمیبیند برای خود هماورد
هوا وارونه مثل بخت بسته
گرهخورده، گرفته، تیره، نامرد
چه تمهیدی شده مطرح، چه شد طرح
به غیر از طرحِ طرح زوج یا فرد
چه رازی خفته در این بغض کهنه
نمیباری چرا ای ابر شبگرد
ببار ای برف کمکم میشود دیر
پرید از شاخه سار و آش یخ کرد