هوا آلوده شد، بادی نیامدزمین لرزید، امدادی نیامد
چه منکرها که شد انجام در شهرولیکن گشت ارشادی نیامد
به دانشگاه، تحقیقاتِ استادبه کار هیچ بنیادی نیامد
بنابراین فرار مغزها کردو دیگر سمتِ استادی نیامد
خیابانها پر از تپسی و اسنپیکیشان سمت آزادی نیامد
غذا دادند پای سفره امانه نوشابه، نه سالادی نیامد
حمایت کرد مردی از زنانشصدای داد و بیدادی نیامد
چه رویاهای شیرین در سر مانشد تعبیر و فرهادی نیامد
نیامد خنده بعد از گریههامانپس از غمهایمان شادی نیامد
بزک کردیم عمری چون عروسانولی افسوس! دامادی نیامد
بساط اختلاس و جرم گرم استصدای نقد و ایرادی نیامد
تو ای مسئول! در پاسخ به اینهااگر چیزی فرستادی، نیامد!
میان داستانگویان ایرانکسی چون دولتآبادی نیامد
به حرفش گوش کن وقتی که گویدچرا فرهنگ و آبادی نیامد؟
تو تقویمی و او تاریخ اماچرا در تو از او یادی نیامد؟